یکشنبه ۰۸ مهر ۰۳

منظور از خبرنگار

شركت نوپرداز زمينه طراحي سايت، طراحي اپليكيشن موبايل، طراحي فروشگاه اينترنتي سئو و ديجيتال ماركتينگ فعاليت مي نمايد

منظور از خبرنگار چيست؟

۱۶ بازديد

«خبرنگار»، فقط يك واژه نيست بلكه يك راه است و شخصيت واقعي او حقوقي است نه حقيقي و «خبرنگاري»، تنها يك شغل شريف و يا سخيف نيست، بلكه شخصيتي است جريان‌ساز كه داراي قدمتي به بلندي عمر آدمي و خاصيتي به بلنداي اعلي‌عليين و يا به پستي اسفل سافلين مي‌باشد كه دوران‌هاي متمادي تلخ و شيرين و زشت و زيباي زندگاني نوع بشر را نگارش كرده و به وديعه گذاشته است.

بسيج رسانه، كلمه‌اي است مركب كه مركب تندرو و قاره‌پيماي تاريخ بشر بوده و هست. از آن هنگامه‌اي كه «ابوالبشر» را بر ممنوعيت از خوردن «درخت ممنوعه» خبر داد و نمروديان را نيز از در هم نورديده ‌شدن بت‌هايشان توسط «ابراهيم» خليل‌الرحمن آگه ساخت، بر تارك گيتي درخشش داشته و دارد. اسم مباركش را منظور نيست، بل رسم مقدسش را كه آگاهي بخشيدن است مقصود همي باشد و عنوان پر خير و بركتش هم همان كلمه‌ي مركبي است كه عبارت است از «خبر» و «نگار».

 آري، هفدهم مردادماه هر سال روز خبرنگار و سالروز شهادت شهيد محمود صارمي رضوان‌الله‌تعالي‌عليه است كه خبرسازان را شاهد بود و هست و نگارش اخبارشان را مأمور بود و نيست، اين روز مهم، مبارك و تاريخي، بهانه‌اي را براي اين قلم به وجود آورد تا نكاتي چند را تقديم بدارد:

 

الف، خبرنگار، يعني همان عزيزي كه در طول هزاره‌ها چندگانه‌ي حيات نوع بشر، نقشي كليدي آفريده و رسالتي تاريخي را عهده‌دار بوده است.

 

ب، از «اولين سفيران جهان هستي» كه امناي وحي هستند و از لاهوت آمدند تا پيامبران اولوالعزم حضرت حق جلت‌عظمته كه از ناسوت مأمور شدند جملگي به نوعي خبرنگار بوده‌اند، و پيش از آنان خداوند «لم‌يلد و لم‌يولد» خبرنگاري است كه خود خالق خبر است و اعزام‌كننده‌ي خبرنگاران بي‌شماري مي‌باشد كه مستندترين دفتر يادداشت خبريش قرآن كريم است و مطمئن‌ترين خبرنگار اعزاميش حضرت محمد‌بن‌عبدا... صلي‌ا...عليه‌وآله‌وسلم است.

 

ج، بنابراين، آنان كه خبرنگار را با چشم رباني به تماشا مي‌نشينند، «عبدالله» را زائر مي‌شوند كه فرموده است، «واشهد ان محمدا عبده و رسوله»، كه پيامبر خاتم صلي‌الله عليه و آله و سلم اول بنده‌ي اوست و آنگاه فرستاده و يا خبرنگار حضرتش مي‌باشد، و اگر با عينك شيطاني بدو زل بزنند او را «ابليسي» مي‌بينند كه با توجه به استعداد منفي و فوق‌العاده‌اش يكي از بزرگترين فتنه‌انگيزان تاريخ نوع بشر است كه تفنگش قلم و فشنگش وسوسه است و تيراندازانش از جن و انس هستند كه زبده‌ترينشان را خناسان افسونگر دل‌هاي مردمان نام نهاده‌اند كه هر قلمي از فهرست كردن جنايت‌هاي بي‌شمارش ناتوان و هر كاغذ از محاسبه‌ي خيانت‌هاي بي حسابش عاجز و شرمنده است.

 

د، ذكر مختصر آنچه كه مورد توجه قرار گرفت، در اين مقال نشايد و ارائه‌ي مصاديق مستند تاريخي آن‌ها نيز در اين مجال نايد. آن به كه به وصف حال پرداخته شود و با بضاعتي مزجات، سخني را در باب خبرنگار و رسالت او در اين الفاظ گنجانده شود كه طريق صواب اين است ولي مشروط به آن كه با نيت ثواب انجام پذيرد. با عنايت به ضيق وقت و سرعت زمان، بهتر آن است كه حوصله‌ي خوانندگان را به سر نياورد و حلاوت نثري سليس و فشرده را با نوشتاري غامض و دراز تلخ‌ نكرد كه به بصيرت نزديك‌تر است و به عقل نيز.

 

ه، «خبرنگار»، فقط يك واژه نيست بلكه يك راه است و شخصيت واقعي او حقوقي است نه حقيقي و «خبرنگاري»، تنها يك شغل شريف و يا سخيف نيست، بلكه شخصيتي است جريان‌ساز كه داراي قدمتي به بلندي عمر آدمي و خاصيتي به بلنداي اعلي‌عليين و يا به پستي اسفل سافلين مي‌باشد كه دوران‌هاي متمادي تلخ و شيرين و زشت و زيباي زندگاني نوع بشر را نگارش كرده و به وديعه گذاشته است.

 

و، «خبرنگار»، به معني درست كلمه، عنصري است كه زبانش مي‌تواند شمشيري باشد كه قداره‌بندان روزگاران و قدرتمندان دوران‌ها را عاصي بگرداند و كجي‌ها و كاستي‌هايشان را بر ملا سازد و اي بسا كه بسياري از آنان را به صراط مستقيم  هم رهنمون باشد و بالعكس و ايضاً قلمش مي‌شود كه تبري ستبر و قدر باشد كه ناپاكي‌هاي گذشته‌ي ساكنين زمين را از حال و هوا، قول و فعل و گفتار و كردار آدم‌هاي حال و آينده، قطع كند و كجي‌ها و كاستي‌هاي هر عصر و هر نسلي را بعد از خودش، به راستي و صافي مبدل كرده و صيقلي نمايد.

 

ز، «مرّكب» سبز و سياه و آبي مركبي كه بر سه انگشت هر يك از دستان «خبرنگاران» سوار بوده و هست، آنچنان مهم، سرنوشت‌ساز و تأثيرگذار بوده است كه تاريخ را داستان‌گونه پرداخته و وقايع آن را به ما و آيندگان منعكس كرده و مورد عنايت خاص صاحب قلم است كه خداوند سبحان به آن سوگند ياد كرده و يكي از يكصدوچهارده سوره‌ي قرآن مجيدش را به آن اختصاص داده است.

 

ح، «خبرنگار»، همو است كه تاريخ را به رشته‌ي تحرير درآورده و به اوراق سپرده است و همو است كه انواع قصه‌هاي قبلي‌ها را به وديعه‌ي كتابخانه‌ها نهاده‌اند و تشنگان سرگذشت پيشينيان را سيراب گردانيده است.

 

ط، در يك كلمه «خبرنگار» نبض طپنده‌ي تاريخ و روح پرسشگر جوامع بشري بوده و هست، و بشريت فعلي به هر چيز و هر كس كه در حال و گذشته كه استناد كند، مطمئناً اثاري است كه توسط يك خبرنگار، روزنامه‌نگار، گزارشگر، مستندساز، عكاس، فيلم‌بردار، فيلم‌نامه‌نويس، كارگردان، مصاحبه‌گر و . و . . .، به يادگار گذاشته شده است و در طول تاريخ كسي را پيدا نخواهيد كرد كه بتواند چنين حقيقت آشكاري را پنهان كند كه نشايد.

 

ي، جمله‌ي انبياء صلوات‌الله عليهم اجمعين كه نوع بشر مرهون آنان است، در واقع پيامبران و خبرنگاران الهي هم بوده‌اند. تمام مصلحان جهان كه بشريت در طول تاريخ مديون آنان بوده و هست، خبرنگارانند، و همچنين هستند سلاطين ستمكار و طواغيت جنايتكار. بلي، شيرين‌ترين تاريخ‌ساز مكتب ما «حسين(ع)» است و بهترين خبرنگار دين ما «زينب(س)» است و مستندترين دفتر مكتوب اسلام ما «عاشورا» است.

 

اي كاش فرصت مي‌بود كه در مناقب خبرنگار و خصال خبرنگاري بيش از اين مي‌نگاشت، دريغا كه فرصت اندك است و مطلب مستند در اين مسير بسيار، لاجرم بايد بگذاشت و بگذشت.

 

در روزگار ما كه هر ثانيه‌اي يك «خبرنگار» در فضاي مجازي سايبر قد علم مي‌كند و عزم را جزم مي‌سازد كه خود را در جرگه‌ي پرافتخار خيل عظيم و غيرقابل شمارش «خبرنگاران» قرار بدهد، مواردي ضروري را قابل يادآوري مي‌داند كه عبارتند از:

 

1- «خبرنگار» تيغي دو لب است كه مي‌تواند جوامع بشري را به صلاح و سداد برساند و يا خداي ناكرده همنوعان خويش را به تباهي بكشاند و به روز سياه بنشاند، زيرا پيامبران، اولياء، صالحان، عارفان، حكيمان، شهيدان، فرماندهان، پادشاهان و همه‌ي فرهيختگان و خواص جهان هستي علاوه بر تخصص اصلي و اوليشان بطور عام «خبرسازان» و «خبرنگاران» نيز بوده‌اند و در حقيقت هر صلاح و فسادي در گذشته، حال و آينده به اينان مربوط بوده، هست و خواهد بود.

 

2- «خبرنگار»، به صورت خاص كه مطمح نظر اين سطور است، در شرايط فعلي جهان هستي كه به «دهكده‌ي جهاني» و «انفجار اطلاعات» نام گرفته است و اطلاع‌رساني ثانيه‌اي و بلكه كمتر از لحظه، انجام مي‌گيرد و مسابقه‌اي بس نفس‌گير و بي‌وقفه ميان خداجويان شرق و غرب و شيطان‌صفتان اقطار عالم برگزار است، نقشش بسي كليدي‌تر و قلمش بسيار سرنوشت‌سازتر و زبانش جداً تأثيرگذارتر شده است.

 

3- با توجه به نقش بسيار مهم و اساسي «خبرنگار» كه بعضاً مسير تاريخ را دگرگون ساخته است و احتمالاً كه بعد از اين نيز چنين كند، متأسفانه و با تأثر بايد گفت كه عده‌اي از حكام و سياستمداران و تصميم‌سازان جمهوي اسلامي ايران بزرگ، تاريخي و متمدن كه بعضاً آهسته، آهسته از «سايت‌بازان»‌ هم مي‌شوند، عنايت لازم را به «خبرنگاران» نكرده‌اند. آيا سزاوار است كه عناصري چنين مؤثر و شغلي چنان خطير و موقعيتي بدين رفعت، مورد غفلت قرار بگيرد!؟. خوب است كه دولتمردان جمهوري اسلامي ايران در گذشته و حال نگاهي اجمالي به اين قشر عظيم بيفكنند تا بدانند كه كساني كه تا بدينسان مهم و اساسي هستند، چگونه با انواع مشكلات مادي و معيشتي دست و پنجه نرم مي‌كنند و گريبان آنان در دست چه گروه‌هايي است و چگونه چاك مي‌گردد!؟.

 

4- امروزه عده‌اي از «خبرنگاران»، ابزار دست‌ برخي از فرصت‌طلبان موقعيت‌هاي اجتماعي واقع شده‌اند كه مترصد سوار شدن بر قاطر چموش قدرت نشسته‌اند. مع‌الاسف و با عرض معذرت بايد گفت و نوشت كه تعدادي از خبرنگاران كه اميدواريم زيادنباشند، مي‌بايست سوژه‌هايي را پردازش كنند كه سردبيران امر مي‌كنند، جريان‌هايي را تطهير نمايند كه مديران مسؤول مي‌پسندند، سطوري را به اوراق بسپارند كه قدرتمندان فرمان مي‌دهند، اخباري را منتشر كنند كه وزيران و وكيلان و از اين قبيل، خوششان مي‌آيد، كساني را تخريب و يا تضعبف كنند كه ممكن است روزي و يا روزگاري رقيب باشند و يا حريف بشوند و از اين گونه . . .، چرا؟، چونكه دخلشان نوزده است و خرجشان بيست.

 

در حالي كه همگان مي‌دانند كه خبرنگاران را مي‌بايست آنچنان تأمين كرد و آسوده خاطر گذاشت تا با اعصابي آرام،  و مطايق «ن والقلم و ما يسطرون» آن بنويسند كه خود مي‌بينند و تصويري را ترسيم كنند كه با چشمان خود به تماشا نشسته‌اند.

 

 پر واضح است كه بسياري از آنان به رغم ميل باطني خود، برابر «ن والقلم و ما يسطرون» نمي‌توانند بنويسند و بنگارند، زيرا كه حداقل نيازهاي معيشتي «خبرنگاران» را تأمين نكرده و حتي بعضاً ابزار كارشان را نيز، (از قبيل : ضبط‌صوت، دوربين، لپ‌تاپ و تلفن‌همراه) تهيه نكرده‌ايم و عجيب اين است كه از آنان انتظار داريم كه انواع توطئه‌هاي مكتوب، مصور و صوتي و مونتاژ خبرنگاران تايم لندن، ليبراسيون پاريس، يو.اس.تودي واشنگتن، رويترز اينتليجنت، آسوشيوتدپرس امريكا، فاكس‌نيوز پنتاگون، هاارتص موساد و سي.ان.ان و بي.بي.سي صهيونيزم بين‌الملل را خنثي كنند كه البته تا حدي چنين مي‌كنند.

 

شغل خبرنگاري:

اولاً، سخت است و زيا‌ن‌آور.

 

ثانياً، صاحبش را به انواع امراض روحي و جسمي مبتلا مي‌سازد.

 

ثالثاً، جزو ده (10) شغل پرخطر جهان است.

 

رابعاً، ميانگين عمر آنان 15 سال كمتر از بقيه‌ي مردم است.

 

خامساً، اكثر قريب به اتفاقشان گرفتار گردن‌درد، دست‌درد، گزگز انگشتان، فراموشي و كم‌بينايي شده و مي‌شوند.

 

سادساً، بسياري از آنان تحت فشارهاي رواني قرار دارند.

 

سابعاً، جمع كثيري از اين قشر مهم، گرفتار مشكلات و اختلافات خانوادگي مي‌شوند.

ثامناً، تقريباً همه‌ي آنان به زخم‌معده، مشكلات ديگر گوارشي، ناراحتي‌هاي عصبي و خستگي‌هاي مفرط مبتلا مي‌گردند.

 

تاسعاً، 92% از خبرنگاران از كمبود درآمد ماهيانه رنج مي‌برند و شرمنده اهل و عيال خويشند.

 

عاشراً، به اعتقاد اين قلم شخصيت خبرنگاري در جامعه‌ي ما ناشناخته و شخص خبرنگار مورد بي‌مهري هستند و حق و حقوق مادي و معنوي آنان ادا نشده است كما اينكه خلبانان كشور نيز....

 

سرانجام، آيا سزاوار است كه فقط به روز 17 مرداد هر سال كه به عنوان «روز خبرنگار» نام گرفته است، بسنده كنيم؟. و در صدد رفع انواع مشكلات خبرنگاران كه پاره‌اي از آن‌ها را برشمرديم، نباشيم.

 

خداي رحمت كند شهيد بزرگوار محمود صارمي عزيز و عظيم‌القدر را كه خبرنگار مستقر ايرنا در مزار شريف افغانستان بود {و روز 17 مرداد 1377، به همراه 8 نفر از كاركنان سركنسولگري ايران در مزار شريف توسط عوامل گروه امريكايي طالبان به شهادت رسيدند.

 

اين شهيدان عبارت بودند از: 1ـ ناصر ريگي سرپرست 2ـ مجيد نوري تباركي مسئول امور مالي 3ـ محمدناصر ناصري كارشناس امور فرهنگي 4ـ كريم حيدريان كارشناس امور كنسولي‌ 5ـ محمدعلي قياسي كارشناس امور كنسولي 6ـ رشيد پاريا و فلاح كارشناس امور كنسولي 7ـ نورالله نوروزي كارشناس امور كنسولي  8ـ حيدرعلي باقري كارمند فني 9ـ محمودصارمي خبرنگار خبرگزاري جمهوري اسلامي،} كه باعث و باني اين خير بزرگ شد و او را به همراه همراهان به شرف شهادت نائل آمده‌اش و ده‌ها همكار خبرنگار ديگر شهيدش كه با پرواز C-130 به آسمان‌ها پرواز كردند غريق غفران بي‌كران خويش بگرداند.

 

آري، خبرنگاران شهيد و جليل‌القدر و والامقامي چون : شهيد آويني، شهيد صارمي، شهيد عمراني، شهيد نيلي، شهيد قريب و شهيد ... كه «رضوان‌ من‌الله‌ اكبر» روزيشان و «ادخلوها بسلام آمنين» منزلشان باد، حق و حقوق مادي و معنوي خود را از دلبر شيدا و دلرباي هستي دريافت كردند و اينك در جوار رحمت حق آرميده‌اند و اعمال و گفتار ما را با دقت تمام زير نظر دارند كه دعا مي‌كنيم شرمنده‌ي آنان نشويم و موجبات رضايت خاطرشان را رقم بزنيم ان‌شاءالله.

منبع:سايت بسيج نيوز